فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 

روزگار!!!

تو اگر  سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
… گرچه  دلگیرتر  از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا  میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی  باید کرد

زندگی باید کرد

*************************

دوست عزیز (ر.ل 2) !!!

این رسم روزگاره

نباید تن بدهیم   باید با او مقابله کنیم

آنچه ما  میخواهیم را  نمیتوانه از ما  بگیره

فقط  غیر ممکن غیرممکنه

شاد و موفق باشید .

 

.... document.write('');document.close(); ..0...

تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک

باران صبحگاه ندارد صفای اشک

 

گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست

روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟

 

ماییم و سینه‌ای که بود آشیان آه

ماییم و دیده‌ای که بود آشنای اشک

 

گوش مرا ز نغمه ی شادی نصیب نیست

چون جویبار ساخته ام

.... document.write('');document.close(); ..0...

 

مانند پروانه


سال‌هاست دور خودم می‌چرخم وُ


پس  به نقطه اول  بر میگردم 

((یادتو))



رفتنت در من


شمعی روشن کرده است انگار!

.... document.write('');document.close(); ..0...

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
تو (  )را من چشم در راهم

.... document.write('');document.close(); ..0...

این جهان را بی وفا بینم خدا
عاشقان را بی صفا بینم خدا
ناله ها را بی صدا بینم خدا
پاسخ خوبی جفا بینم خدا
دیگر از پروانه بودن خسته ام
در میان عاشقان یارم تویی
یوسفی هستم خریدارم تویی
گرمی سودای بازارم تویی
بی وفا تنها وفا دارم تویی
جز تو پیمان از همه بگسسته ام
خوش به حالم باغبانی کرده ام
بهر گلها مهربانی کرده ام
یاد ایام جوانی کرده ام
ترک این دنیای فانی کرده ام
تا بیایی من ز دامت رسته ام
من رفیق لاله های داغدار
تا ابد شرمنده ام از روی یار
چون نپرسیدی زمن احوال زار
شکوه دارم از جفایت روزگار
همچو بلبل در قفس پر بسته ام

.... document.write('');document.close(); ..0...

نه ز جام باده مستم نه خمار می پرستم
به هوای وصل جانان ز می خیال مستم
چو غزال وحشی این دل شده درکمند زلفش
که به جز کمند زلفش همه بند ها گسستم
شده ام اسیر عشقت اگرم به سر دوانی
ز تو دست بر ندارم که به عشق پای بستم
ز غبار این بیابان، که دوانم از قفایش
ز کرم بپرس آخر که کجا ز پا نشستم

.... document.write('');document.close(); ..0...

میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل

صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر

را به همه مادران  و زنان با  عفت و باعزت که با  صلابت و غیور در زیر پرچم وحدت اسلامی ایستاده اند  که نسل  آینده  به امید این عزیزان  قدم به عرصه وجود خواهد گذاشت تبریک و تهنیت میگویم . .

شاد و ایام به کام باشید

التماس  دعا

نیما

 

.... document.write('');document.close(); ..0...

مرا راه گلو ای بغض غم، وا می کنی یا نه
برایم چاره ای جز گریه پیدا می کنی یا نه
ببین سوز درونم از خطوط چهره ام پیداست
تو هم در چهره ام غم را تماشا می کنی یا نه
دلم در هر طپش صد بار آواز تو را خواند
نمی دانم تو هم یاد دل ما میکنی یا نه
فشردم بار ها زنگ در میخانة چشمت
که آیا بین عشاقت مرا جا می کنی یا نه
تو در قلب منی هرجا که هستی هر کجا باشی
ندانم کنج این ویرانه مأوا می کنی یا نه
گلی، باغی، بهاری، گلشنی، چون عطر صحرایی
برای دیدن گل عزم صحرا می کنی یا نه
چنان امروز زیباتر ز دیروزی، که گیجم من
تو خود را اینچنین هر روز زیبا می کنی یا نه
میان عقل من با عشق تو دعواست روز و شب
تو هم مانند من با خویش دعوا می کنی یا نه

.... document.write('');document.close(); ..0...

شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش

به خود گفتم تو ھم مجنون یک لیلای زیبایی

که جان داروی عمر توست در لبھای میگونش

بر آر از سینه جان شعر شورانگیز دلخواھی

مگر آن ماه را سازی بدین افسانه افسونش

نوایی تازه از ساز محبت در جھان سرکن

کزین آوا بیاسایی ز گردش ھای گردونش

به مھر آھنگ او روز و شبت را رنگ دیگر زن

که خود آگاھی از نیرنگ دوران و شبیخونش

ز عشق آغاز کن تا نقش گردون را بگردانی

که تنھا عشق سازد نقش گردون را دگرگونش

به مھر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین

ھمه شادی است فرمانش ھمه یاری است قانونش

غم عشق تو را نازم چنان در سینه رخت افکند

که غمھای دگر را کرد ازین خانه بیرونش

.... document.write('');document.close(); ..0...

آن شبانگاه که دل بر سر راهت دادم

بنده عشق تو گشتم تو شدی بنیادم

طالع سعد من از یاد نگاه تو بود

چشم زیبای خمارت نرود از یادم

با تو بودن چه خوش است آی پریزاد

مست روی مه تو هستم و اینک شادم

در کمینم که شبی بگذری از کوچه دل

که من اینگونه به دنبال رهت افتادم

نیستم در غم حسرت که تویی یاور من

با تو ای عشق من تا به ابد آزادم

شور عشق نگه گرم تو در جان من است

شور شیرین بنما تا که کنی فرهادم

تا من هستم در این دامگه دیر مغان

تا تو باشي اي عشق هر لحظه در يادم

.... document.write('');document.close(); ..0...

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.